خدایا نمیدانم چگونه تو را سپاسگذار باشم که به من فرصتی دادی که بتوانم ترم سوم را هم به پایان برسانم
امروز خیلی خوشحالم - بعد از مدتی بیماری امروز خبر خوشی بهم رسید و روز اول ماه رمضانم را فوق العاده شیرین کرد .
حلاوت حلول ماه مبارک رمضان گوارای وجود شما همکلاسی هایم و اساتید عزیزم
و اما در پایان این ترم از طرف همه دانشجویان کلاس از ریاست محترم دانشگاه جناب آقای مرادی و تمامی اساتید محترم دانشگاه بخاطر تلاش و زحماتشان در طول ترم تقدیر و تشکر می نمایم .
از همه همکلاسی های بزرگوارم نیز که با پیگیری ها و تشویق هاشون باعث دلگرمی ما شدند سپاسگذارم .
از آقایان جناب مهدی دست اورنجن - جناب سجاد شریفی نژاد - جناب کیوان آفریده - جناب سید کمیل هاشمی - جناب معماری - جناب کمالی - جناب احسان شیخی - جناب مهران حسنی - جناب سید حسین حسینی - جناب آقایان بریدانی بزرگوار - جناب آقای قنبری - جناب آقای امیدی و جناب آقای عباسی و جناب آقای فقیه و همچنین خانمها سرکار خانم امینی و سرکار خانم دلواری و سرکار خانم ابن علیان و سرکار خانم خضری و سرکار خانم استاد زاده و دیگر خواهران محترمه همکلاسی که با تلاششان کلاس حقوق گرایش کیفری را یکی از نمونه ترین کلاسهای دانشگاه علمی کاربردی دادگستری بوشهر نمودند ، یک دنیا سپاس و تشکر دارم .
اگر نام عزیزی از قلم افتاد به پای کهولت سن کاتب بنگارید و حلالمان نمائید .
ایامتان شیرین و رمضانتان کریم
با پسرام رفته بودم خونه آبوام بنده خداگوشاش یکمی سنگینه.
پرسید بوا ، شنفتم بالاخره مشغول درس شدی دوبارتی! حالا کجا درس می خونی ؟
گفتم: بوشهر
گفت:گفتی شیراز؟
گفتم:نه علمی کاربردی بوشهر
بازم نشنید
دوباره پرسید: شیراز میخونی؟
گفتم:نه آبوا . بوشهر میخونم ، بوشهر ..دانشگاه علمی کاربردی بوشهر رشته حقوق !
گفت:گفتی شیراز؟ کجای شیراز؟
دیدم خوب نمیشنوه گفتم: ها بوا شیراز ...
گفت:پس چرا هی میگی علمی کاربردی بوشهر ....!!! فکر کردی کَرُم نمیشنفم ، خجالت نمی کشی !
آدم نمی فهمه جلو بچش چه سی آبواش بگه که بیشتر از این خرابش نکنه !
چه بگیم والا ! الهی دورت بگردم تو درست میگی .
مردم هم آبوا دارن ما هم آبوا داریم .